به گزارش شهرآرانیوز، عبارتهایی مانند «بیحوصلهام»، «اعصاب ندارم»، «دچار بحران روانی شدم» و از این دست اصطلاحات عامیانه را احتمالاً زیاد شنیدهاید، اما شاید به آن توجه نکردهاید که این عبارتها ناشی از چیست یا برای بهبودش اقدام مناسبی انجام ندادید. در یک کلام میتوان گفت این عبارات و مشابهاتش ناشی از نبود یا کمبود «بهداشت و سلامت روان» است که اگر درجه مناسبی از آن در انسان نباشد میتواند او را در سراشیبی بیماریهای جسمی و روانی بیندازد. توجه به سلامت روان، امروزه در تمام علوم انسانی و طبیعی و دینی مورد توجه دانشمندان و اندیشمندان و پژوهشگران بسیاری قرار گرفته است تا هر علم، از گذرگاه خود به آن بنگرد و راهکارهایی را پیشنهاد دهد. ما در این گزارش به مناسبت روز جهانی «سلامت روان» به سراغ کارشناسان علوم مختلف رفتیم تا از منظر آنها، نگاهی کوتاه به این موضوع مهم که در زندگی امروز، نیاز مبرم هر انسانی برای ادامه زندگی است، بیندازیم.
نخستین منظر توجه ما به مفهوم «سلامت روان» از بعد روانشناختی است که در این باره با دکتر عطاءالله عقیلیان، روانپزشک، گفتوگو کردیم. بهزعم او، مفهوم سلامت روان، مفهومی علمی و پیچیده است. در نگاه اول شاید به نظر برسد تعریف سلامت روان مساوی با نداشتن بیماری روانی است؛ یعنی اگر کسی افسردگی، اضطراب، وسواس یا مشکل خواب ندارد پس سلامت روان دارد، اما تعریفی که سازمان بهداشت جهانی و مراجع علمی ارائه میدهند بسیار جامعتر است.
عقیلیان اینگونه سلامت روان را تعریف میکند: «سلامت روانی حالتی از تندرستی عاطفی، روانی و اجتماعی است که در آن، فرد ظرفیتهای خود را میشناسد و میتواند از آنها استفاده بهینه کند. علاوه بر این، چند مؤلفه کلیدی برای سلامت روان تعریف شده است، نخست آن که فرد بتواند با استرسهای معمول و غیرشدید زندگی، مانند مسائل کاری، مالی یا خانوادگی، به شیوهای سازگارانه کنار بیاید که این ویژگی تحت عنوان تابآوری روانی شناخته میشود.
مؤلفه دوم، داشتن کارکردی مؤثر و سازنده در حیطههای مختلف زندگی شخصی، شغلی و اجتماعی است؛ به این معنا که فرد توانایی خودگردانی داشته باشد، خواه در نقش یک خانم خانهدار باشد که امور خانه را بهدرستی انجام میدهد، یا فردی شاغل که حرفهای درست و سالم دارد و همچنین فرد از روابط بین فردی و اجتماعی مطلوب برخوردار است. در مقابل، فردی که مسئولیتی بهعهده نمیگیرد، بیکار است، در کارهای خانه مشارکت نمیکند یا فاقد روابط اجتماعی طبیعی است از سلامت روان کامل برخوردار نیست. مؤلفه نهایی و بسیار مهم، مشارکت مثبت و اثرگذاری مفید فرد در جامعه است.»
این روانپزشک به چند راهکار برای حفظ و تقویت سلامت روان اشاره میکند و توضیح میدهد: «از جنبه روانشناختی، تقویت مهارتهای ذهنی و هیجانی در ایجاد سلامت روان، اهمیت ویژهای دارد. آموزش مهارتهای زندگی، یادگیری شیوههای مدیریت استرس، کنترل هیجان و حل مسئله، همچنین پرورش تفکر مثبت و اصلاح افکار منفی، از جمله راهکارهای مؤثر در این حوزه هستند.
خودآگاهی و شناخت احساسات، هیجانات و نیازهای درونی نیز به فرد کمک میکند تا بهتر با شرایط دشوار روبهرو شود. تعیین اهداف واقعبینانه و معنادار، احساس کنترل و رضایت را افزایش میدهد، درحالی که کمالگرایی افراطی میتواند تأثیری مخرب بر سلامت روان داشته باشد. همچنین پرداختن به فعالیتهای مفرح و خلاقانه مانند هنر، مطالعه، موسیقی و تفریحات سالم، به افزایش انرژی روانی کمک میکند. در مواردی که فرد در این حوزه با چالشهای عمیقتری روبهرو باشد، مراجعه به روانشناسان، درمانگران یا روانپزشکان برای دریافت آموزشهای تخصصی در زمینه مدیریت استرس، کنترل هیجان و اصلاح الگوهای فکری ناکارآمد، ضروری است.»
بخش دیگری از سلامت روان را که بدونشک به مراقبتهای جسمی و زیستی مرتبط است، با دکتر مهدی قُلیاناول، معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد، در میان گذاشتیم که از واژه «خودمراقبتی» نام میبرد و به شهرآرانیوز میگوید: «جدا از برخی بیماریها در جامعه که واگیردار بودند و با واکسیناسیون کنترل آن اتفاق افتاده است. برخی بیماریها نیز غیرواگیردارند مانند فشارخون، نارسایی کلیوی، دیابت، اختلالات متابولیکی، نازایی و برخی اختلالات رشد در کودکان که در جامعه شیوع پیدا کرده است.
دسته دیگری از بیماریها، عفونی هستند که گفته میشود عامل آن، ویروس مشخصی است و برای آن واکسنی ساخته میشود و از آن جلوگیری میشود. اما آنچه مسلم است اینکه وجود این بیماریها در فرد، عوامل متعددی دارند و چندعلیتی هستند. بروز آن در فرد، به یک عامل برنمیگردد؛ به عنوان مثال نمیتوان گفت دیابت صرفاً یک بیماری ارثی است، بلکه فرد با رفتار و سبک زندگی خود نیز به پیشرفت این بیماری دامن زده است.»
قُلیاناول تأکید میکند: «برخی بیماریها مانند دیابت و فشارخون اگر بهموقع و با خودمراقبتی و غربالگری اولیه تشخیص داده شود، میتواند از پیشرفت بیماری جلوگیری کند و فرد با نشانههای شدید آن بهیکباره به پزشک مراجعه نکند. اگر افراد از سنین نوجوانی، برنامه تغذیه مناسب داشته و ورزش منظم را در برنامه خود قرار دهند، ابتلایشان به بسیاری بیماریها به ویژه بیماریهای قلبیعروقی کاهش مییابد.
اما متأسفانه از سبک زندگی سالم نسل جوان غافل شدیم و بازیها و شبکههای اجتماعی باعث کمتحرکی آنها شده است. میزان شیوع دیابت در شهرها به ۱۲ تا ۱۵ درصد رسیده یعنی از هر ۱۰۰ نفر بالای ۳۰ سال، ۱۵ نفر دیابت دارند و از هر سه نفر افراد بالای ۳۰ سال، یک نفر فشارخون دارد که اگر بهموقع تشخیص نداده منجر به پیشرفت بیماری و مرگ ناشی از فشار قلبیعروقی میشود.»
رئیس دانشکده بهداشت ادامه میدهد: «کاهش رژیم پرکالری، برنامه غذایی مناسب و ورزش منظم، کاهش فستفودها و شیرینیجات میتواند تا حد زیادی از بروز بیماریهای قلبیعروقی جلوگیری کند. ریشه اکثر بیماریهای امروز ما ناشی از رژیم غذایی بد و نامناسب و کمتحرکی است و از میان این دو، «عدم تحرک» بیشترین آسیب را وارد میکند. امروزه زندگی افراد بهقدری ماشینی شده است که اگر به فکر ورزش منظم نباشند، دو عامل عدم تحرک و رژیم غذایی نامناسب، میتواند «امّالفساد» بیماریهای دیابت و فشارخون باشد.»
بخش دیگری از ایجاد سلامت روان در افراد به نقش نهادها و سازمانهای موجود در جامعه برمیگردد که در این باره حسین میرزایی، دانشیار جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، میگوید: «سلامت روان افراد با جامعه سالم تحقق مییابد. هر جامعهای از نهادها و سازمانهایی تشکیل شده است که باید از افراد حمایت کند.
زمانی که این نهادها از آموزش و پرورش گرفته تا دانشگاه و دیگر نهادهای فرهنگیاجتماعی، دینی، سیاسی، بهداشت و درمان و خدماتی، وظایف خود را بهخوبی انجام دهند، فرد نیز دارای سلامت روان خواهد بود؛ لذا نیاز است بین این نهادها، ارتباطی مستمر و چندجانبه و پویا برقرار شود تا بتوانند به هدف سلامت روان در جامعه دست یابند.»
میرزایی به شاخصهای وجود سلامت روان افراد در جامعه اشاره میکند و ادامه میدهد: «از نگاه جامعه شناسی، منظور از سلامت روان یعنی اینکه افراد بتوانند نقشهای اجتماعی خود در زندگی را باقدرت ایفا کنند، مانند نقشهای معلم، دانشآموز، فرزند، پدر، مادر یا هر نقش دیگری که در جامعه حرفهای و اجتماعی توسط افراد وجود دارد.
همچنین دسترسپذیری افراد به نهادهای اجتماعی، نبود احساس طرد یا تبعیض اجتماعی، حضور در جامعه بدون ترس از قضاوت یا برچسبزنی توسط نهادها و افراد، و ایجاد حس تعلق خاطر و داشتن هدف از جمله شاخصههای سلامت روانی افراد در جامعه است.»
دین نیز با توجه به اینکه به دنبال رشد همهجانبه انسان است بدونشک درباره سلامت روان نیز آموزههایی دارد که حجتالاسلام مشیری، کارشناس دینی، در بخش پایانی این گزارش به ما پاسخ داده است: «دین در واقع بهدنبال رشد و دستیابی به بهترین حالت انسان است و میتوان گفت بیشترین تعابیر در قرآن کریم، روایات و احادیث به حوزه سلامت روان برمیگردد. این موضوع را میتوان در زندگی و سبک و سیره شخصیت افراد و دانشمندان بزرگ از جمله دکتر حسابی دید که نشان میدهد ایمان و اعتقاد و پایبندی به دستورات دینی به دور از وسواسهای رفتاری و بداخلاقیها تا چه حد میتواند منجر به آرامش درونی افراد شود.»
حجتالاسلام مشیری با تأکید بر این مطلب که خداوند به عبادت ما نیازی ندارد و توصیههایی که درخصوص بندگی و عبادت خدا شده، به دلیل منفعتی است که به خودمان برمیگردد، میافزاید: «روایات فراوانی نیز در حوزه آرامش روان وجود دارد و راهکارهایی از سوی دین به ما رسیده است که امروز، علم نیز آنها را اثبات کرده است و به اهمیت آن پی برده است. از جمله آنها بیان نعمتها و یادآوری آنها به خودمان، شکر در برابر نعمات خداوند که اینها موجب توسعه روح انسان میشود و درنهایت فرد، احساس آرامش پیدا میکند.
اگر انسان روحش توسعه یافت دیگر حزن و اندوه دنیا، او را از پا نمیاندازد؛ چراکه چنینفردی، قلبش بهقدری گسترده است که آلام و دردهای دنیا او را بهراحتی، ناراحت نمیکند. همچنین بازی با کودکان، گفتوگو با همسر، فرزندان و عزیزان، محبتکردن به دیگران نیز ازجمله راهکارهایی است که دین برای سلامت روان به ما توصیه کرده است.»